سلام.امروز بعدالظهر با دایی و مادرجون اینا،رفتیم بندپی. بابایی هم داروخونه بود و از همون طرف اومد پیش ما.
خونه خاله راضیه رفتیم پیش نی نی.من و ترانه دقیقا چهارماه ونیم فرق داریم.خوشگل بود،سفیدبا موهای مشکی و لخت و پرپشت.بااینکه فقط پنج روزش بود ولی خیلی ازمن بیشتر مو داشت.اول که مامان می خواست نی نی رو نشوندم بده ،فقط لباسهای خوش رنگش رو نگاه می کردم که یکدفعه خودش رو دیدم.تعجب کردم.چون تا حالا من از همه کوچیک تر بودم اما اون از من کوچولوتر بود. چند تا عکس هم برامون گرفتن. شام هم با شقایق جون و عادل خونه خاله انسی دعوت بودیم.
اونجا بغل همه رفتم .دایجون،زن دایی مهرو،خاله انسی،پسردایی محمدکاظم،بهروز،شقایق،خاله جونم.بهم خوش گذشت ،پسرخوبی هم بودم.
|